
مرا آن دیده ی تر می شناسد
مرا از خویش بهتر می شناسد
به جرم عاشقی ها سر شناسم
مرا از پشت خنجر می شناسد . . .
امروز برای من شرابی ای عشق / هرچند که از پایه خرابی ای عشق
یک لحظه اگر حال خوشی می بخشی / یک عمر برای دل عذابی ای عشق . . .
.
.
.
هیچ رقیبی ندارم
جزء آیینه
که هر روز تو را نگاه میکند
او را هم شکست خواهم داد . . .
.
.
.
یک لحظه سکوت کرد و حرفش را خورد / بغضی نفس و گلوی او را آزرد
می خواست که عشق را نمایان نکند / اشک آمد و باز آبرویش را برد . . .
.
.
.
ندیدی چشم غمگین و تر من / تو رفتی و نشد این باور من
به پایت می نشینم تا بیفتد / دوباره سایه ی تو بر سرمن . . .
.
.
.
نگاهم کن که چشمانت قشنگ است
صدایم کن که دل در سینه تنگ است
مرا با خود ببر آنسوی غربت
که اینجا شیشه هم از جنس سنگ است . . .
.
.
.
نمی دانست معنای خطر را
به باد آشنایی داد سر را
ندیدی ، بوسه باران کرد با شوق
درخت عشق لب های تبر را . . .
.
.
.
تمام آسمان، تعبیر چشمت / حواس پرت من، درگیر چشمت
دلم عاشق شدن اصلا بلدنیست / اگر عاشق شدم، تقصیر چشمت . . .
.
.
.
پس از تو خط قرمز می گذارم/ پس از هر بی تو هرگز می گذارم
مبادا واژه ها دستت بگیرند! / (تو) را در یک پرانتز می گذارم . . . !
.
.
.
دگر درد دلم درمان ندارد /مسیر عاشقی پایان ندارد
مرا در چشم خود آواره کردی / نگاهت دور برگردان ندارد . . . !
.
.
.
میان چشمهایت جای من نیست / میان نامه ها امضای من نیست
بیا از دور دستی کن اشاره / مگو قلبت به زیر پای من نیست . . .
.
.
.
پاییز شدم تا تو بهارم بشوی / پرونده ی سبز روزگارم بشوی
ای عشق چرا مثل دلم زرد شدی؟ / من صبر نکردم که دچارم بشوی . . .
.
.
.
دل من یارو غمخواری ندارد / پریشان است بازاری ندارد
هزاران قلب را تسخیر کردند / کسی با قلب ما کاری ندارد . . .
.
.
.
در راه تو بی اراده رفتن خوب است / در چشم تو بی افاده رفتن خوب است
جایی که همه فکر سواری هستند / دنبال دلم پیاده رفتن خوب است . . .
.
.
.
عمریست غم و درد نشانم داده / در آتش سینه اش امانم داده
رنجور ترین درخت باغش هستم / هر بار مرا دیده تکانم داده
.
.
.
تو مپندار که من غیر تو دلبر گیرم / ترک روی تو کنم دلبر دیگر گیرم
بعد صد سال اگر برسر قبرم گذری / کفنم چاک دهم زندگی از سر گیرم . . .
.
.
.
بی وفا باشی جفایت می کنند/ بی وفایی کن وفایت می کنند
مهربانی گرچه آیینی خوش است / مهربان باشی رهایت می کنند . . .
.
.
.
من در غم تو .تودر وفای دگری / دلتنگ تو من تو دلگشای دگری
در مذهب عاشقان روالی باشد / من دست تو بوسم و تو پای دگری . . .